Dayik
مادر
Hewa sare baran dibare
هوا
سرده باران مي باره
Li esmana tufan bûye
آسمون طوفاني شده
Ez nikarim bifrim
نميتونم پرواز كن
Per û baskê min taqet ketin
پرو
بالم ديگر نا ندارند
Xwezige vegerrîma hêlîna xwe
كاش برميگشتم
به لانه خودم
Bin per û basikê dayika xwe
زيرپر و
بال مادرم
Dayik wekî bibilê şev û roj ser zarokên
xwe miqat dibe
مادر
مثل بلبل شب و روز ا زبچه هاش مواظبت ميكنه
Bi devê xwe têr dike, mezin dike û dide firrê
با
دهانش بهشون غذا ميده، بزرگشون ميكنه و پروازشون ميده
lê tenê dimîne û li xwe ra dikalîn e
اما
تنها ميمونه و براي خودش شيون مي كنه
Dayik hamasa nav dilê me da dimîn e
ياد مادرها
هميشه تو دل مون مي مونه
Dayik notla kewê newan nabe
مادر مثل كبك از لانه و بچه هاي خودش انكار نمي شه
(اگر كبك حضور انسان را نزديك لانه اش حس كنه از
لانه اش رانده ميشه)
Heta nav zilm û şerê
jî zarokên xwe diparêze û hez dike
حتي
بين ظلم و جنگ هم بچه هاي خودش رو دوست داره
Zinar Makûyî) - Nîsana 2014 ‘an)
(زنار ماكويي) –
ارديبهشت 1393
لينك شعر با صداي زنار ماكويي : كليك كن
1:hirç û govend
معني لفظ به لفظ : خرس و رقص.
مفهوم : وقتي كاربرد دارد كه كسي توان انجام يك
كاري را ندارد و آن كار را انجام مي دهد .
2: Goştê berxan e li ber çavan e .
.معني لفظ به لفظ : گوشت بره هست و جلو چشمه .
معادل فارسي : آنچه عيان است چه حاجت به بيان است .
مفهوم : زماني گفته ميشه كه همه چيز آشكار باشه و چيزه پنهاني در ميان نباشه.
3: Qenci
xerabi
معني لفظ به لفظ : خوبي بدي است.
مفهوم : اشاره به اين داره كه به هركس خوبي كني اخر
به بدي ختم ميشه
4: xwedî
çiyayê dinêre û berfê dibarîne .
معني لفظ به لفظ : خدا كوه رو نگاه ميكنه (بلندي كوه) برف رو مي بارونه
مفهوم : يعني به هر كسي به اندازه بزرگ منشيش قدرت
و مال ميدهد .
amadekar : zinar makûyî
لينك ما در تلگرام ضربالمثل هاي كوردي كرمانجي
زبان كردي
كردي زبان بيش از چهل ميليون است كه در سرزميني وسيع و يكپارچه زندگي مي كنند . كردي از خانواده ي هند و اروپايي و گروه ايراني – آريايي آن مي باشد.
در فاصله هزاره هاي اول و دوم قبل از ميلاد مسيح بود كه قبايل و مردمان دوستدار ايران در آسيايه ميانه و سرزمينهاي محدود به آن ، مهاجرت به فلات ايران و استپ هاي ساحلي درياي سياه را آغاز نمودند . اين قبايل و مردمان ، با اشتغال منطقه ادغام شدند ، زبان و اسامي خود را بر ديگر مردمان ايراني آريايي حاضر در اين سرزمين ، گذاشتند . بعضي از آنها كامل ادغام نشدند و هنوز هم امروزه گروه هاي كوچكي از غير كرد زبانها در كردستان تركيه ، ايران و عراق هستند.
كردي ، زبان كردها كه به گروه شمال غربي زبانهاي ايراني – آريايي تعلق دارد ، هرگز فرصت نيافت يكپارچه گردد و لهجه هاي آن معمولا به پنج گروه كاملا وابسته به يكديگر (كرمانجي ، سوراني ، زازاكي ، كلهري ، هورامي ) تقسيم ميشود . مهيمترين گروه از نظر تعداد سخنوران ، كردي شمال است كه معمولا كرمانجي ناميده ميشوند .و كردهاي تركيه ، سوريه ، شروي سابق ،كردهاي خراسان و شمال استان آذربايجان غربي ايران و عراق به آن سخن ميگويند . دويست هزار كرد ساكن اطراف كابل افغانستان نيز به آن تكلم مي كنند. اين گروه به ظهور يك زبان ادبي منجر گشته است . گروه مركزي شمال كردي شمال شرقي عراق مي شود كه در آنجا سوراني مي نامند و گويش هاي مناطق اطراف آن ، آن سوي كوه هاي زاگرس در كردستان ايران را شامل ميگردد. اين گروه نيز به ظهور يك زبان ادبي منجرشده است.
منبع : كتاب دستور زبان جامع كردي كرمانجي
نوشته ي : پروفسور ژويس بلو – ويسي باراك
ترجمه از فرانسه علي پاك سرشت (ماكويي) – بلخكانلو سابق