دوشنبه ۲۰ شهریور ۹۶ | ۱۸:۱۲ ۲۷ بازديد
زبان كردي (Kurdî) يكي از زبانهاي موجود در خاورميانه است . شاخههاي متفاوتي دارد: سوراني،لري،لكي،هورامي،كرمانجي،زاخوو...
در قسمتهايي از ايران، تركيه، عراق، سوريه و ارمنستان كه اصطلاحا كردستان ناميده ميشود به اين زبان تكلم ميشود. جمعيتهاي پراكنده كرد همچنين در جمهوري آذربايجان، جمهوري ارمنستان ، خراسان و شهركرد ايران يافت ميشوند.
اين زبان در عراق زبان رسمي است [1] در حالي كه در كشور سوريه ممنوع است. تا اوت ???? در تركيه محدوديتهاي شديدي بر آن اعمال ميشد گرچه هنوز در تركيه بسيار محدود ميباشد .[2]. در ايران نيز در برخي رسانهها امكان استفاده از آن وجود دارد در حالي كه استفاده از آن در نظام آموزشي دولتي ممنوع است.
از ويژگيهاي اين زبان در امان ماندن آن از سيل وامواژهها از زبانهاي مجاور به ويژه در زمينه نوشتار است. با پيشرفتهاي چند دهه اخير همچون زبانهاي ديگري ازجمله فارسي وعربي كلمات دخيل زيادي وارد آن شد.
كد زباني
كد ISO-۶۳۹/۱ زبان كردي KU،
كد ISO-۶۳۹/۲ آن KUR
و كد DIN ۲۳۳۵ آن KU ميباشد.
در كتيبههاي سومري ۲۰۰۰ سال پيش از ميلاد از كشوري به نام «كاردا» نام برده شدهاست. اين اقوام همان قومي بودند كه به گفته گزنفون مورخ يوناني راه را بر تيگلاث پيلسر شاه آشور كه با قبايل گوتي در حال جنگ بود بستند و لشكر كشي او را به سوي درياي مديترانه متوقف ساختند گزنفون اين قوم را كاردو مينامد. [1]
منطقه امروزي كردستان عراق در دوران باستان بخش اصلي امپراتوري آشور را تشكيل ميداد. آشور بانيپال در سال 633 پ م در گذشت. شاه ماد در حمايت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال 614 پ م از كوه هاي زاگروس گذشت و ضمن تسخير آبادي هاي آشوري سر راه، شهر اشور پايتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به ديدار هوخشتره آمد و در آنجا پيمان دوستي ايران و بابل تجديد شد. در سال 613 پ م شاه آشور در نينوا بود و اين شهر نيز در سال 612 پ م تسخير شد. نبوپلسر رهبر بابليها به همكاري با ماد روي اورد.
كردها بخشي از بازماندگان اقوام بومي خاورميانه و مادها هستند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومي آنجا يعني كاسيها و لولوبيان (در لرستان) و ديگر اقوام آسياني را در خود حل كردند و زبان ايراني خود را در منطقه رواج كامل دادند.
در دورههاي بعدي اين منطقه بخشي از امپراتوريهاي هخامنشي، سلوكي، اشكاني و ساساني گشت.
بنا بر نوشتههاي تاريخ نويسان و جغرافي دانان مسلمان، از قبيل بلاذري، طبري و ابن اثير قبايلي كه بعداً به نام كرد شناخته شدند بيشتر نواحي شرقي رود بوتان و كرانههاي شمالي دجله را تا نواحي جزيره (جزيره ابن عمر) متصرف شدند.
بر طبق برخي منابع فارسي كه تعريفي سنتي از اين واژه ميدهند آنها گروهي از گوردها يا گردان به معني پهلوان و قوي هيكل يا جنگجوي بي باك بودند و نام گرد در شاهنامه هم از همين خانوادهاست گرد بعدها در زبانها براي راحتي تلفظ و يا در زبان عربي به كرد تبديل شدهاست. كورد همچنين ميتواند به معني پسر تعبير شود.
به موجب تاريخ شرفنامه بدليسي، قديميترين قبايل كرد باجناويها و بوتيها هستند كه اين نامها به دليل سرزمين باجان و بوتان بر آنها نهاده شدهاست.
تا دورهاي نه چندان دور مردمي كه به زبان كردي كرمانجي (زبان اكثر كردها) سخن ميگويند و در آناتولي ساكن هستند خود را كرمانج ميناميدند و نام كرد در ميان ايشان چندان رواج نداشت.
مردمي كه به زبان زازا صحبت ميكنند يعني زباني كه براي ديگر كردها زياد قابل فهم نيست نيز بر دو دستهاند برخي خود را كرد معرفي ميكنند و برخي خود را داراي هويت قومي متفاوتي ميدانند. شرفالدين بدليسي حدود كردستان را در روزگار صفوي و در كتاب شرف نامه خود با افزودن ولايت لرستان يك جا ذكر ميكند و در شرفنامه سرزمين لرستان و قوم لر را با كردها يكي ميشمارد.
تمام كردستان تا سال ۱۵۱۴ ميلادي يكي از ايالات ايران بود. در جنگ چالدران كه بين نيروهاي شاه اسماعيل اول صفوي و سلطان سليم اول عثماني در سال ۱۵۱۴ ميلادي انجام گرفت بر اثر شكست ايران، بخشي از كردستان از ايران جدا شد و نصيب عثماني گرديد (كردستان عثماني).
برخي هم مانند مصطفي بارزاني با اعلام اين نظر كه «هركجا كرد زندگي ميكند، آن جا ايران است» همواره بر پيوند ناگسستني تاريخي و نژادي كردها با ديگر ايرانيان تاكيد داشت. [2]
[ويرايش] جمعيت و پراكندگي
به علت اينكه آمارگيري دقيقي از جمعيت كردها انجام نگرفته تمام آمارهاي ارائه شده تخميني هستند. بنا به برآوردهاي غيررسمي جمعيت و مساحت اين منطقه به طور تقرييبي 35 ميليون نفر در سال ۲۰۰۳ در منطقه اي به وسعت ۱۹۰۰۰۰ كيلو متر مربع است. برخي جمعيت و مساحت آن را ۳۰ ميليون نفر در محيطي به وسعت كشور فرانسه (km² ۵۴۳ ۹۶۵) تخمين ميزنند.
ناحيه زيست كردزبانها عمدتاً كوهستاني است كه از شرق به وسيله دامنههاي شرقي كوههاي زاگرس به درياچه اروميه منتهي ميشود. از اين قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مييابد. در طرف جنوب هم بعد از دور زدن كرمانشاه، ايلام و بخشهايي ازلرستان و كركوك به موصل ختم ميشود. از شمال به طرف ماردين، ويرانشهر و اورفه امتداد يافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطيه و حوزه رود فرات ميرود تا به كماليه ميرسد. در قسمتهاي شمالي كردستان محدود به كوهستانهاي مرگانداغ و هارالداغ است كه به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد مي يابد. البته در تمام مناطق ذكر شده بسياري اقوام غير كردزبان نيز زندگي مي كنند.
مناطق كردزبان اگر چه كوهستاني است اما همين مناطق كوهستاني داراي درههاي وسيع و حاصلخيزي نيز است. كوههاي اين منطقه در زمستانها پوشيده از برف است و در تابستانها با آب شدن برفها به مانند فرشي سبز رنگ از زيباترين مناطق ديدني جهان ميشود. چراگاههاي آن كه در دورانهاي دور پرورش دهنده اسبهاي مادي بودهاند امروزه نيز براي چراي گوسفندهاي عشاير و ايلات كرد از اهميت به سزايي برخوردارند. به طور كلي از بدو تاريخ كوههاي بالاي ميانرودان مسكن و جايگاه مردمي بودهاست كه با امپراتوريهاي جلگهها يعني امپراتوريهاي بابل و آشور و گاه آنها را شكست ميدادهاند
تاريخچه زبان كردي
زبان كردي پيش از اسلام
مادها ظرف ??? سال طومار اين حكومتهاي بومي منطقه را در هم پيچيدند و در سال ??? پيش از ميلاد مسيح امپراتوري بزرگ مادي را بنيان نهادند و بدين ترتيب زبان مادي به زبان رسمي بدل شد. از آن زمان تا هنگام انتشار اسلام در كردستان، سيزده قرن سپري شدهاست. در اين مدت طولاني سرزمين ماد بزرگ و كوچك و سرزمينهاي ديگري كه به سرزمين ماد ملحق شده اند؛ از حيث نظامي وسياسي بسيار دست به دست شدهاند. و قدرت سياسي به دست افراد مختلفي - كه زبان آنها با زبان مادها متفاوت بودهاست - افتادهاست. هر حكومتي هم كه برسر كار آمده زبان خود را به عنوان زبان رسمي بر اين سرزمين تحميل كردهاست. در اوضاع واحوال آن روزگاران، كه تمامي بنيادهاي اجتماعي كم رنگ شده و رو به افول نهاده بودهاست، اين جابه جايي درقدرت نميتواند از تأثير نهادن بر اين بنيادها بركنار بوده باشد. تاريخ، برخي رويدادها را ثبت كردهاست كه طي آن، سلطه? سياسي بريك سرزمين، تغييرات نژادي بنيادي و ايستايي زبان را در آن سرزمين باعث شدهاست. امروز ردپاي تأثير جابه جايي در قدرت را در شرق قلمرو امپراتوري ماد به وضوح ميتوآن ديد. به عكس در بخشي از غرب سرزمين ماد، بنيادها همچنان دست نخورده ماندهاست. بلكه تسلط مادها وضعيت نژادي وزباني برخي از سرزمينهايي را كه بعدا به قلمرو مادها ملحق شد، تغيير داده و به مسير توسعه? مادي كشاندهاست و به موازات بخش غربي قلمرو خود، آنها را توسعه دادهاست.
بيشتر تاريخ شناسان پر آوازه براين باورند كه، كردهاي امروز نوادگان مادهاي ديروزند.«اگر كردها نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتي چنين كهن و مقتدر چه آمدهاست و اين همه قبيله و تيره? مختلف كرد كه به يك زبان ايراني و جداي از زبان ديگر ايرانيان تكلم ميكنند؛ از كجا آمدهاند؟» (مينورسكي ????)
از آنجا كه زبان هر سرزميني اگر رويدادهاي تاريخي آن راتغيير نداده باشند زبان ساكنان كهن همان سرزمين است. رويدادهاي تاريخي وجابهجايي حكومتها طي سيزده قرن، نتوانستهاست چيزي را در بخش غربي قلمرو ماد، تغيير دهد. و امروز ساكنان اين بخش از مادستان كهن، كردها هستند كه نوادگان ميديها به شمار ميروند. به راستي بيش از اين كه بگوييم زبان كردي از اساس پايان نشو و نما و تكامل زبان مادي است؛ ميتوان به گونه? ديگري اظهار نظر كرد؛ بيترديد، خير. زيرا همه? اسناد تاريخي كه دانشمندان - تنها به منظور خدمات علمي – بررسي و تجزيه و تحليل كرده اند؛ تاكنون همين حقيقت را آشكار كردهاند كه؛ زبان كردي امروز آثار و نشانههاي كمال يافتگي زبان مادي ديروز را دز خود دارد.
زبان يك پديده? اجتماعي است كه براساس قواعد مشخص خود تغيير ميكند؛ تكامل و توسعه مييابد و در سير تكاملي خود از ديگر زبانها تأثير ميپذيرد؛ و او هم بر آنها اثر ميگذارد و گاهي در اين گير و دار ميميرد. زبان مادي نيز از اين قاعده مستثني نيست و از همه? زبانهايي كه به پشتوانه? قدرت سياسي در قلمرو ماد زبان رسمي بودهاند، تأثير پذيرفته و برآنها تأثير گذاشتهاست و تا امروز زنده ماندهاست.
بويژه زبان پارتي (فارسي = پهلوي اشكاني)، كه به نظر زبان شناسان همراه با زبان مادي در زمره? زبانهاي شمال شرقي، خانواده? زبان ايراني جاي ميگيرند؛ .بيش از ديگر زبانها بر زبان مادي تأثير نهادهاست و امروزه رد پاي اين تأثيرات در گويش آييني زبان كردي، ديده ميشود.
زبان كردي پس از اسلام
شكي نيست كه پس از حمله اعراب، زبانهاي منطقهاي بخشهاي اين سرزمين نومسلمان از رواج نيفتادند؛ چراكه، زبان محاوره? مردم به شمار ميرفتند و رشد و تكامل خود را در شرايطي نوين از سر گرفتند. تقابل زبانهاي ايراني اواخر دوره? ساساني و آغاز ظهور اسلام و گويشهاي آن، در ميان خود و در شرائطي جديد و دورهاي جديد، به گوناگوني اين زبانها در شرق ايران به پيدايش (فارسي نو) و در غرب آن به پيدايش «كردي» منجر شدهاست. كه هر دو تعدادي گويش و بن گويش دارند. پس از گسترش اسلام، فارسي نو، گويشي بود كه بر اساس ريشههاي بسيار كهن خود با ديگر گويشها در هم آميخته بود اين آميختگي حتي پيش از زمان ساسانيان آغاز شده بود. فارسها پيش از كردها براي احياي زبان خود، به تكاپو افتادند و شروع به كتابت كردند. وپيداست كه كتاب شاهنامه? ابومنصوري – كه خود از ميان رفته وتنها مقدمه? آن در دست است – اگر تنها كتاب نباشد، قديميترين كتابي است كه به زبان فارسي نگاشته شده (سال??? هجري – ??? ميلادي) و از نابودي درامان بودهاست.
كهنترين سند نوشتاري كردي در دوران جديد، رباعيات باباطاهر عريان است كه در آغاز سده? يازدهم ميلادي در همدان كنوني – هگمتانه، پايتخت مادها – به گويش كردي جنوبي، سروده شدهاست. اين رباعيات – بدون هدف نزديك كردن زبانشان به فارسي– تا حدودي تغيير داده شدهاند. با اين همه در اين كه باباطاهر رباعيات خود را به شيوه? فولكلوري – كه در آن دوره به عنوان فهلوي (پهلوي، فهلويات يا پهلويات) شناخته ميشدهاست – سرودهاست، هيچ ترديدي نيست.
براي آشنايي بيشتر با فهلوي ميتوان به گفتههاي دكتر معين استناد كرد كه ميگويد: پهلوي، «فهلويه مر»: ???? ترانه? سروده شده به يكي از زبانهاي كشور ايران (بجز زبانهاي گفتاري و رسمي) بريك وزن از اوزان عروضي يا وزني هجايي سروده شدهاست و بخشي از آنها در قالب دوبيتي هستند.[?] پهلوي يا پهلويات با وزني بخصوص و همانند گوراني خوانده ميشدهاست وگاهي آن را پهلوي وبرخي اوقات آنرا اورامه، اورامن و اورامنانيان ميگفتهاند. و اورامن (اورامنان) وزني كهن در موسيقي و مشابه بحر هزج مسدس است كه به آن فهلويات ميگفتهاند.[?] شايد براي دريافت اين موضوع كه، اورمنان، همان گونه? فارسي (هورامه نان) كردي است و با واژه? (هه ورامان) يكي است، به تلاش چنداني نياز نباشد. هورامهنان – هورامانان = هور + امان (امدند) + آن – زمان طلوع خورشيد. همچنان كه ميگويند: (به يانيان) بامدادان، (ئيواران) زمان عصر.
هنگام بامداد تا نيمروز، يكي از پنج وقتي بوده كه زردشت براي نذرو نيايش، قرار داده كه آيين ويژه? خويش را داراست و قطعهاي از آن– كه چند بار تكرار ميشود – در ذيل آمدهاست.
نمو هوره خشه ايته آورود اسپايي!
يعني نماز براي هور (خورشيد) كه تيز تك ميدرخشد!
بي گمان اين نيايش مانند همه? نيايشهاي آيين زردشتي همراه موسيقي مخصوصي زمزمه ميشده و يا به صداي بلند خوانده ميشدهاست و گويا مردم آنرا (نويژهر) يا (نيايشي هورامانان) گفتهاند. پيداست كه پس از گسترش اسلام نذر و نيايش از رونق افتادهاند. اما نوا (هه وا) وخنياي آن – كه در ميان مردم باقي ماندهاست – كم كم به نواي (گوراني) بدل شده و آنها را فهلويات امانان گفتهاند. از نظر من (هوره) كه هم اينك يكي از نواها و ملوديهاي آواز كردي است؛ همان (هورامانان) بخشي از نام خود را پاس داشته ونام آن همچون (الله ويسي) به يكباره تغيير نيافتهاست.
طبقه بندي
زبان كردي عضوي از شاخه شمالغربي زبانهاي ايراني است كه خود شاخهاي از زبانهاي هندوايراني است و آن نيز به نوبه خود شاخهاي از زبانهاي هندواروپايي است.
گويشها و لهجهها
زبان كردي به سه گروه بخش ميشود:
· گروه كرمانجي
· گروه زازا_گوران
· گروه گويشهاي جنوبي
?. گروه كرمانجي نيز خود به دو گويش عمده بخش ميشود:
· گويش كرمانجي شمالي يا اصطلاحا همان كرمانجي (Kurmancî)
· گويش كرمانجي جنوبي يا اصطلاحا سوراني (Soranî)
?. گروه زازا_گوران نيز به سه بخش بخش ميشوند:
· گويش اورامي (Hewramî)
· گويش گوراني (Goranî)
· گويش زازا (Zaza)
?. گروه گويشهاي جنوبي نيز شامل كرمانشاهي، كلهري، كليايي، پيروندي، لكي، فيلي (و يا پهلي) ميباشند.
در اين ميان در كتابها، روزنامهها، مجلهها و نيز در پخش برنامههاي راديو و تلويزيوني از كرمانجي در مناطق شمالي و سوراني در مناطق جنوبي استفاده ميشود.
زبان كردي به ويژه در زمينه نوشتار در جهت يكي شدن پيش ميرود و در اين راستا روشنفكران و دوستداران زبان كردي به ويژه در سالهاي اخير اقداماتي را انجام دادهاند ويا در حال انجام دادن آن هستند.[3]
_____كرمانجي (شمالي)
|
_كرمانجي
| |_____سوراني (مياني)
كردي________ |
| ______زازاكي
| |
|_زازا-گوراني_____ اوراماني
| |
| |______گوراني
|
| _____كلهري
| |
|_گويش جنوبي ______فيلي
|
|_____لكي
در قسمتهايي از ايران، تركيه، عراق، سوريه و ارمنستان كه اصطلاحا كردستان ناميده ميشود به اين زبان تكلم ميشود. جمعيتهاي پراكنده كرد همچنين در جمهوري آذربايجان، جمهوري ارمنستان ، خراسان و شهركرد ايران يافت ميشوند.
اين زبان در عراق زبان رسمي است [1] در حالي كه در كشور سوريه ممنوع است. تا اوت ???? در تركيه محدوديتهاي شديدي بر آن اعمال ميشد گرچه هنوز در تركيه بسيار محدود ميباشد .[2]. در ايران نيز در برخي رسانهها امكان استفاده از آن وجود دارد در حالي كه استفاده از آن در نظام آموزشي دولتي ممنوع است.
از ويژگيهاي اين زبان در امان ماندن آن از سيل وامواژهها از زبانهاي مجاور به ويژه در زمينه نوشتار است. با پيشرفتهاي چند دهه اخير همچون زبانهاي ديگري ازجمله فارسي وعربي كلمات دخيل زيادي وارد آن شد.
كد زباني
كد ISO-۶۳۹/۱ زبان كردي KU،
كد ISO-۶۳۹/۲ آن KUR
و كد DIN ۲۳۳۵ آن KU ميباشد.
در كتيبههاي سومري ۲۰۰۰ سال پيش از ميلاد از كشوري به نام «كاردا» نام برده شدهاست. اين اقوام همان قومي بودند كه به گفته گزنفون مورخ يوناني راه را بر تيگلاث پيلسر شاه آشور كه با قبايل گوتي در حال جنگ بود بستند و لشكر كشي او را به سوي درياي مديترانه متوقف ساختند گزنفون اين قوم را كاردو مينامد. [1]
منطقه امروزي كردستان عراق در دوران باستان بخش اصلي امپراتوري آشور را تشكيل ميداد. آشور بانيپال در سال 633 پ م در گذشت. شاه ماد در حمايت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال 614 پ م از كوه هاي زاگروس گذشت و ضمن تسخير آبادي هاي آشوري سر راه، شهر اشور پايتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به ديدار هوخشتره آمد و در آنجا پيمان دوستي ايران و بابل تجديد شد. در سال 613 پ م شاه آشور در نينوا بود و اين شهر نيز در سال 612 پ م تسخير شد. نبوپلسر رهبر بابليها به همكاري با ماد روي اورد.
كردها بخشي از بازماندگان اقوام بومي خاورميانه و مادها هستند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومي آنجا يعني كاسيها و لولوبيان (در لرستان) و ديگر اقوام آسياني را در خود حل كردند و زبان ايراني خود را در منطقه رواج كامل دادند.
در دورههاي بعدي اين منطقه بخشي از امپراتوريهاي هخامنشي، سلوكي، اشكاني و ساساني گشت.
بنا بر نوشتههاي تاريخ نويسان و جغرافي دانان مسلمان، از قبيل بلاذري، طبري و ابن اثير قبايلي كه بعداً به نام كرد شناخته شدند بيشتر نواحي شرقي رود بوتان و كرانههاي شمالي دجله را تا نواحي جزيره (جزيره ابن عمر) متصرف شدند.
بر طبق برخي منابع فارسي كه تعريفي سنتي از اين واژه ميدهند آنها گروهي از گوردها يا گردان به معني پهلوان و قوي هيكل يا جنگجوي بي باك بودند و نام گرد در شاهنامه هم از همين خانوادهاست گرد بعدها در زبانها براي راحتي تلفظ و يا در زبان عربي به كرد تبديل شدهاست. كورد همچنين ميتواند به معني پسر تعبير شود.
به موجب تاريخ شرفنامه بدليسي، قديميترين قبايل كرد باجناويها و بوتيها هستند كه اين نامها به دليل سرزمين باجان و بوتان بر آنها نهاده شدهاست.
تا دورهاي نه چندان دور مردمي كه به زبان كردي كرمانجي (زبان اكثر كردها) سخن ميگويند و در آناتولي ساكن هستند خود را كرمانج ميناميدند و نام كرد در ميان ايشان چندان رواج نداشت.
مردمي كه به زبان زازا صحبت ميكنند يعني زباني كه براي ديگر كردها زياد قابل فهم نيست نيز بر دو دستهاند برخي خود را كرد معرفي ميكنند و برخي خود را داراي هويت قومي متفاوتي ميدانند. شرفالدين بدليسي حدود كردستان را در روزگار صفوي و در كتاب شرف نامه خود با افزودن ولايت لرستان يك جا ذكر ميكند و در شرفنامه سرزمين لرستان و قوم لر را با كردها يكي ميشمارد.
تمام كردستان تا سال ۱۵۱۴ ميلادي يكي از ايالات ايران بود. در جنگ چالدران كه بين نيروهاي شاه اسماعيل اول صفوي و سلطان سليم اول عثماني در سال ۱۵۱۴ ميلادي انجام گرفت بر اثر شكست ايران، بخشي از كردستان از ايران جدا شد و نصيب عثماني گرديد (كردستان عثماني).
برخي هم مانند مصطفي بارزاني با اعلام اين نظر كه «هركجا كرد زندگي ميكند، آن جا ايران است» همواره بر پيوند ناگسستني تاريخي و نژادي كردها با ديگر ايرانيان تاكيد داشت. [2]
[ويرايش] جمعيت و پراكندگي
به علت اينكه آمارگيري دقيقي از جمعيت كردها انجام نگرفته تمام آمارهاي ارائه شده تخميني هستند. بنا به برآوردهاي غيررسمي جمعيت و مساحت اين منطقه به طور تقرييبي 35 ميليون نفر در سال ۲۰۰۳ در منطقه اي به وسعت ۱۹۰۰۰۰ كيلو متر مربع است. برخي جمعيت و مساحت آن را ۳۰ ميليون نفر در محيطي به وسعت كشور فرانسه (km² ۵۴۳ ۹۶۵) تخمين ميزنند.
ناحيه زيست كردزبانها عمدتاً كوهستاني است كه از شرق به وسيله دامنههاي شرقي كوههاي زاگرس به درياچه اروميه منتهي ميشود. از اين قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مييابد. در طرف جنوب هم بعد از دور زدن كرمانشاه، ايلام و بخشهايي ازلرستان و كركوك به موصل ختم ميشود. از شمال به طرف ماردين، ويرانشهر و اورفه امتداد يافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطيه و حوزه رود فرات ميرود تا به كماليه ميرسد. در قسمتهاي شمالي كردستان محدود به كوهستانهاي مرگانداغ و هارالداغ است كه به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد مي يابد. البته در تمام مناطق ذكر شده بسياري اقوام غير كردزبان نيز زندگي مي كنند.
مناطق كردزبان اگر چه كوهستاني است اما همين مناطق كوهستاني داراي درههاي وسيع و حاصلخيزي نيز است. كوههاي اين منطقه در زمستانها پوشيده از برف است و در تابستانها با آب شدن برفها به مانند فرشي سبز رنگ از زيباترين مناطق ديدني جهان ميشود. چراگاههاي آن كه در دورانهاي دور پرورش دهنده اسبهاي مادي بودهاند امروزه نيز براي چراي گوسفندهاي عشاير و ايلات كرد از اهميت به سزايي برخوردارند. به طور كلي از بدو تاريخ كوههاي بالاي ميانرودان مسكن و جايگاه مردمي بودهاست كه با امپراتوريهاي جلگهها يعني امپراتوريهاي بابل و آشور و گاه آنها را شكست ميدادهاند
تاريخچه زبان كردي
زبان كردي پيش از اسلام
مادها ظرف ??? سال طومار اين حكومتهاي بومي منطقه را در هم پيچيدند و در سال ??? پيش از ميلاد مسيح امپراتوري بزرگ مادي را بنيان نهادند و بدين ترتيب زبان مادي به زبان رسمي بدل شد. از آن زمان تا هنگام انتشار اسلام در كردستان، سيزده قرن سپري شدهاست. در اين مدت طولاني سرزمين ماد بزرگ و كوچك و سرزمينهاي ديگري كه به سرزمين ماد ملحق شده اند؛ از حيث نظامي وسياسي بسيار دست به دست شدهاند. و قدرت سياسي به دست افراد مختلفي - كه زبان آنها با زبان مادها متفاوت بودهاست - افتادهاست. هر حكومتي هم كه برسر كار آمده زبان خود را به عنوان زبان رسمي بر اين سرزمين تحميل كردهاست. در اوضاع واحوال آن روزگاران، كه تمامي بنيادهاي اجتماعي كم رنگ شده و رو به افول نهاده بودهاست، اين جابه جايي درقدرت نميتواند از تأثير نهادن بر اين بنيادها بركنار بوده باشد. تاريخ، برخي رويدادها را ثبت كردهاست كه طي آن، سلطه? سياسي بريك سرزمين، تغييرات نژادي بنيادي و ايستايي زبان را در آن سرزمين باعث شدهاست. امروز ردپاي تأثير جابه جايي در قدرت را در شرق قلمرو امپراتوري ماد به وضوح ميتوآن ديد. به عكس در بخشي از غرب سرزمين ماد، بنيادها همچنان دست نخورده ماندهاست. بلكه تسلط مادها وضعيت نژادي وزباني برخي از سرزمينهايي را كه بعدا به قلمرو مادها ملحق شد، تغيير داده و به مسير توسعه? مادي كشاندهاست و به موازات بخش غربي قلمرو خود، آنها را توسعه دادهاست.
بيشتر تاريخ شناسان پر آوازه براين باورند كه، كردهاي امروز نوادگان مادهاي ديروزند.«اگر كردها نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتي چنين كهن و مقتدر چه آمدهاست و اين همه قبيله و تيره? مختلف كرد كه به يك زبان ايراني و جداي از زبان ديگر ايرانيان تكلم ميكنند؛ از كجا آمدهاند؟» (مينورسكي ????)
از آنجا كه زبان هر سرزميني اگر رويدادهاي تاريخي آن راتغيير نداده باشند زبان ساكنان كهن همان سرزمين است. رويدادهاي تاريخي وجابهجايي حكومتها طي سيزده قرن، نتوانستهاست چيزي را در بخش غربي قلمرو ماد، تغيير دهد. و امروز ساكنان اين بخش از مادستان كهن، كردها هستند كه نوادگان ميديها به شمار ميروند. به راستي بيش از اين كه بگوييم زبان كردي از اساس پايان نشو و نما و تكامل زبان مادي است؛ ميتوان به گونه? ديگري اظهار نظر كرد؛ بيترديد، خير. زيرا همه? اسناد تاريخي كه دانشمندان - تنها به منظور خدمات علمي – بررسي و تجزيه و تحليل كرده اند؛ تاكنون همين حقيقت را آشكار كردهاند كه؛ زبان كردي امروز آثار و نشانههاي كمال يافتگي زبان مادي ديروز را دز خود دارد.
زبان يك پديده? اجتماعي است كه براساس قواعد مشخص خود تغيير ميكند؛ تكامل و توسعه مييابد و در سير تكاملي خود از ديگر زبانها تأثير ميپذيرد؛ و او هم بر آنها اثر ميگذارد و گاهي در اين گير و دار ميميرد. زبان مادي نيز از اين قاعده مستثني نيست و از همه? زبانهايي كه به پشتوانه? قدرت سياسي در قلمرو ماد زبان رسمي بودهاند، تأثير پذيرفته و برآنها تأثير گذاشتهاست و تا امروز زنده ماندهاست.
بويژه زبان پارتي (فارسي = پهلوي اشكاني)، كه به نظر زبان شناسان همراه با زبان مادي در زمره? زبانهاي شمال شرقي، خانواده? زبان ايراني جاي ميگيرند؛ .بيش از ديگر زبانها بر زبان مادي تأثير نهادهاست و امروزه رد پاي اين تأثيرات در گويش آييني زبان كردي، ديده ميشود.
زبان كردي پس از اسلام
شكي نيست كه پس از حمله اعراب، زبانهاي منطقهاي بخشهاي اين سرزمين نومسلمان از رواج نيفتادند؛ چراكه، زبان محاوره? مردم به شمار ميرفتند و رشد و تكامل خود را در شرايطي نوين از سر گرفتند. تقابل زبانهاي ايراني اواخر دوره? ساساني و آغاز ظهور اسلام و گويشهاي آن، در ميان خود و در شرائطي جديد و دورهاي جديد، به گوناگوني اين زبانها در شرق ايران به پيدايش (فارسي نو) و در غرب آن به پيدايش «كردي» منجر شدهاست. كه هر دو تعدادي گويش و بن گويش دارند. پس از گسترش اسلام، فارسي نو، گويشي بود كه بر اساس ريشههاي بسيار كهن خود با ديگر گويشها در هم آميخته بود اين آميختگي حتي پيش از زمان ساسانيان آغاز شده بود. فارسها پيش از كردها براي احياي زبان خود، به تكاپو افتادند و شروع به كتابت كردند. وپيداست كه كتاب شاهنامه? ابومنصوري – كه خود از ميان رفته وتنها مقدمه? آن در دست است – اگر تنها كتاب نباشد، قديميترين كتابي است كه به زبان فارسي نگاشته شده (سال??? هجري – ??? ميلادي) و از نابودي درامان بودهاست.
كهنترين سند نوشتاري كردي در دوران جديد، رباعيات باباطاهر عريان است كه در آغاز سده? يازدهم ميلادي در همدان كنوني – هگمتانه، پايتخت مادها – به گويش كردي جنوبي، سروده شدهاست. اين رباعيات – بدون هدف نزديك كردن زبانشان به فارسي– تا حدودي تغيير داده شدهاند. با اين همه در اين كه باباطاهر رباعيات خود را به شيوه? فولكلوري – كه در آن دوره به عنوان فهلوي (پهلوي، فهلويات يا پهلويات) شناخته ميشدهاست – سرودهاست، هيچ ترديدي نيست.
براي آشنايي بيشتر با فهلوي ميتوان به گفتههاي دكتر معين استناد كرد كه ميگويد: پهلوي، «فهلويه مر»: ???? ترانه? سروده شده به يكي از زبانهاي كشور ايران (بجز زبانهاي گفتاري و رسمي) بريك وزن از اوزان عروضي يا وزني هجايي سروده شدهاست و بخشي از آنها در قالب دوبيتي هستند.[?] پهلوي يا پهلويات با وزني بخصوص و همانند گوراني خوانده ميشدهاست وگاهي آن را پهلوي وبرخي اوقات آنرا اورامه، اورامن و اورامنانيان ميگفتهاند. و اورامن (اورامنان) وزني كهن در موسيقي و مشابه بحر هزج مسدس است كه به آن فهلويات ميگفتهاند.[?] شايد براي دريافت اين موضوع كه، اورمنان، همان گونه? فارسي (هورامه نان) كردي است و با واژه? (هه ورامان) يكي است، به تلاش چنداني نياز نباشد. هورامهنان – هورامانان = هور + امان (امدند) + آن – زمان طلوع خورشيد. همچنان كه ميگويند: (به يانيان) بامدادان، (ئيواران) زمان عصر.
هنگام بامداد تا نيمروز، يكي از پنج وقتي بوده كه زردشت براي نذرو نيايش، قرار داده كه آيين ويژه? خويش را داراست و قطعهاي از آن– كه چند بار تكرار ميشود – در ذيل آمدهاست.
نمو هوره خشه ايته آورود اسپايي!
يعني نماز براي هور (خورشيد) كه تيز تك ميدرخشد!
بي گمان اين نيايش مانند همه? نيايشهاي آيين زردشتي همراه موسيقي مخصوصي زمزمه ميشده و يا به صداي بلند خوانده ميشدهاست و گويا مردم آنرا (نويژهر) يا (نيايشي هورامانان) گفتهاند. پيداست كه پس از گسترش اسلام نذر و نيايش از رونق افتادهاند. اما نوا (هه وا) وخنياي آن – كه در ميان مردم باقي ماندهاست – كم كم به نواي (گوراني) بدل شده و آنها را فهلويات امانان گفتهاند. از نظر من (هوره) كه هم اينك يكي از نواها و ملوديهاي آواز كردي است؛ همان (هورامانان) بخشي از نام خود را پاس داشته ونام آن همچون (الله ويسي) به يكباره تغيير نيافتهاست.
طبقه بندي
زبان كردي عضوي از شاخه شمالغربي زبانهاي ايراني است كه خود شاخهاي از زبانهاي هندوايراني است و آن نيز به نوبه خود شاخهاي از زبانهاي هندواروپايي است.
گويشها و لهجهها
زبان كردي به سه گروه بخش ميشود:
· گروه كرمانجي
· گروه زازا_گوران
· گروه گويشهاي جنوبي
?. گروه كرمانجي نيز خود به دو گويش عمده بخش ميشود:
· گويش كرمانجي شمالي يا اصطلاحا همان كرمانجي (Kurmancî)
· گويش كرمانجي جنوبي يا اصطلاحا سوراني (Soranî)
?. گروه زازا_گوران نيز به سه بخش بخش ميشوند:
· گويش اورامي (Hewramî)
· گويش گوراني (Goranî)
· گويش زازا (Zaza)
?. گروه گويشهاي جنوبي نيز شامل كرمانشاهي، كلهري، كليايي، پيروندي، لكي، فيلي (و يا پهلي) ميباشند.
در اين ميان در كتابها، روزنامهها، مجلهها و نيز در پخش برنامههاي راديو و تلويزيوني از كرمانجي در مناطق شمالي و سوراني در مناطق جنوبي استفاده ميشود.
زبان كردي به ويژه در زمينه نوشتار در جهت يكي شدن پيش ميرود و در اين راستا روشنفكران و دوستداران زبان كردي به ويژه در سالهاي اخير اقداماتي را انجام دادهاند ويا در حال انجام دادن آن هستند.[3]
_____كرمانجي (شمالي)
|
_كرمانجي
| |_____سوراني (مياني)
كردي________ |
| ______زازاكي
| |
|_زازا-گوراني_____ اوراماني
| |
| |______گوراني
|
| _____كلهري
| |
|_گويش جنوبي ______فيلي
|
|_____لكي