نگاهي به موسيقي كردي خراسان

آموزش زبان كردي كرمانجي

نگاهي به موسيقي كردي خراسان

۱۹ بازديد
* موسيقي هاي محلي ايران كه در موسيقي ملي ما مي باشند، سرشار از شادي و تحرك و شور و نشاط اند، كه در اين ميان موسيقي كردي شمال خراسان يا بهتر بگوييم موسيقي كرمانجي، از غنا و اهميت بيشتري برخوردار است.

موسيقي كه واژه يي يوناني است، در ميان عامه مردم ما كه بيشتر چادرنشينان و روستاييانبودند، تا سالهاي اخير ناشناخته بود.

آنها به جاي اين واژه عنوان (ساز و آواز) را به كار مي برند و از واژه هاي (هنگ يا آهنگ و دستان) به جاي مقام استفاده مي كردند.
اصولاً عنوان موسيقي مقامي كه حرفه يي مركز نشين در اين سالها بر موسيقي بومي ما اطلاق مي كنند، براي ما عنوان غريبي است.
موسيقي در نزد كردها كه بيشتر با طبيعت مأنوس هستند و از اصالت و فرهنگ گسترده و تحرك آميزتري بويژه در رابطه با كوچ، برخوردار بوده اند. اهميت ويژه يي دارد كه اگر بگوييم يك نفر كرد نمي تواند بدون موسيقي به زندگي خويش ادامه دهد، سخني به گزاف نگفته ايم، كه زندگي رزمي و بزميو ماجراجويانه آنان، بويژه در وظيفه خطير مرزباني از ايران زمين، اين موقعيت را به آنان داده است كه در مرحله اول :

چنين بهتر آيد كه امروز رزم

بسازيم و فردا گزينيم بزم

1. از اين روست كه نخبگان و متخصصان و بنيانگذاران موسيقي اصيل ايراني را بايد در ميان فرزانگان كردي همچون ابراهيم موصلي و ا سحق موصلي پسرش در دربار هارون الرشيد خليفه عباسي نام برد كه موسيقي اسلامي را به اوج شكوفايي رساندند و از نوابغ جهاني در اين فن به شماراند.


2. نيز عبدالمؤمن بن صفي الدين كردارموي (اروميه يي) از ديگر ستارگان درخشان در آسمان لايتناهي اين هنر خدادادي است.
موسيقي از موهبتهاي الهي است كه به بشر هديه شده و همزمان با آفرينش او در نهادش، نهادينه شده كه حالات طبيعي و دروني او را تنظيم نموده و در غم و شادي و تلاش و كوشش او مؤثر باشد و وي را از جمود و ركود فكري بازداشته و به تلاش و تكاپو براي زندگي بهتر وادارد به قول نظامي گنجوي :

بساز اي مغني ره دلپسند

بر اوتار اين ارغنون بلند

رهي كان ز محنت رهايي دهد

به تاريك شب روشنايي دهد


3. تمام بزرگان علم و دانش و خردمندان و حكماي گذشته به اهميت موسيقي اشاره كرده و گفته اند : موسيقي از نعمت هاي الهي بر بشر است و متعلق به همه اقوام و ملل و جوامع بشري، با شرايط ويژه فرهنگي و قومي و منطقه يي آنان. نه تنها انسان و هر حيوان و جانداري، بلكه نباتات و گياهان نيز براي رشد و شكوفايي هر چه بهتر نيازمند برخورداري از موسيقي مناسب به خود مي باشند.
به همين جهت است كه مؤلف بهجت الروح به اين نكته ابن سينا دانشمند و حكيم معروف ايراني استناد جسته كه : موسيقي جزوي از بدن انسان است كه مانند خون در بدن آدمي جريان دارد. از اين رو ابن سينا و بسياري از حكما بيماران خود را با نواي موسيقي و آهنگهاي موزون معالجه مي كردند.


4. موسيقي در ميان هر قوم و ملت و سرزميني ويژگي خويش را داشته و بيانگر فلسفه اخلاقي و اجتماعي و رزمي و بزمي و كار و كوشش و شيون و شادي آنان مي باشد، و به ديگر گفتار :
موسيقي آيينه تمام نماي هر قوم و ملتي است كه تمام ويژگيهاي آنان در آن متجلي است و سير تعالي و يا قهقرايي در مسائل فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي آنان از آن آشكارتر مي گردد. موسيقي هاي محلي ايران كه در موسيقي ملي ما مي باشند، سرشار از شادي و تحرك و شور و نشاط اند، كه در اين ميان موسيقي كردي شمال خراسان يا بهتر بگوييم موسيقي كرمانجي از غنا و اهميت بيشتري برخوردار است، كه با وجود تلاش خبرگان فن موسيقي در سالهاي اخير هنوز ناشناخته باقي مانده است.


5. از بزرگان اين علم در ميان كردهاي خراسان، كه نخستين نوشته از دوران صفوي را از خود به يادگار گذاشته، شاعر و عارف نامدار كرد يعني ابن غريب مي باشد كه به دو زبان كردي و فارسي اشعار زيبايي سروده و در توصيف و معرفي مقامات موسيقي اصيل ايراني گفته است : موسيقي كرمانجي زاييده فرازها و تنگناهاي تاريخي و اجتماعي و ديني و سياسي اين مردمان سلحشور بوده و هست كه در رابطه با هر موقعيت تلخ و شيرين و پيروزي ها و شكستهاي زندگيشان با بهره گيري و ابداع شعر و آهنگي موزون و زيبا و مناسب بازگو كننده حالات دروني و مشكلات زماني آنان بوده است.


6. آهنگهاي سردار عوض، ججوخان، قوچان خورابه، رعنا، خا ني كلميشي (قهرمان كتاب معروف 10 جلدي كليدر) و صدها آهنگ ديگر نمودار بارزي بر اين مدعا هستند. به هر حال بازگو كردن فلسفه موسيقي كرمانجي خراسان در اين مقاله نمي گنجد.
بطور كلي موسيقي كردي به دو بخش آوايي و غير آوايي (رقص) تقسيم مي گردد و شامل سه بخش از آهنگهاي هنري، اجتماعي و طبيعي است.


7. براي درك واقعي از موسيقي كرمانجي خراسان هنوز هم بايد به افراد غير حرفه يي و غير شهري كه دور از اين تمدن هاي كذايي در ميان كوهساران و ايلات و عشاير آخرين روزهاي زندگي خود را سپري مي كنند، مراجعه نمود.
از جمله نويسندگاني كه در يكي دو قرن اخير مستقيماً به بررسي موسيقي كردي خراسان پرداخته اند. بايد از ناصر الدين شاه و سرهنگ لطفعلي خان درگزي معاصر وي نام برد.
ناصرالدين شاه كه در سفر سال 1300 به خراسان از طريق شاهرود و بجنورد عازم مشهد بود، در بجنورد با استقبال گروههاي هنري كرد يعني عاشق ها روبرو مي شود و اين گونه اظهار نظر مي كند كه : « بالاتر از ده فيروزه، جمعيت زيادي به قدر بيست نفر از كردهاي شادلو جلو آمده بودند. دهل هاي غريبي داشتند، شبيه به طبل هاي بزرگ قزاق ها [در روسيه] ، سرنا هم داشتند. خيلي خوب مي زدند. به عينه چچين ها كه ما [در سفر فرنگ] در قفقاز ديده بوديم. چيزي كه از اينها مضحك بود، اين بود كه مردهاي بزرگ ريشدار معلق مي زدند ».


8. ناصرالدين شاه توجه نداشت كه موسيقي در ميان كردها سن و سال نمي شناسد. كودكان و نوجوانان و پيرمردان و زنان و دختران همگي در هر شرايطي در اجراي برنامه هاي موسيقي شركت جدي و مستقيم دارند و براي پرورش روح و جسم خود به آن نيازمندند. از سرهنگ لطفعلي خان فرزند اللهيارخان حاكم درگز هم دست نوشته هاي پراكنده يي به جا مانده است كه او درسال 1314 قمري در قوچان به دربار و اردوگاه تابستاني محمدناصرخان ايلخاني زعفرانلو وارد مي شود كه اتفاقاً سماع حضور حبيب خان سنتورنواز معروف دربار ناصرالدين شاه هم براي ديدن ايلخاني به اين اردوگاه آمده بود.
لطفعلي خان كه خود از بهترين سنتورنوازان و شش تار نوازان ايران بوده، تعريف جامعي از اين برخوردهاي فرهنگي در اين اردوگاه داده است كه بسيار قابل توجه است.



9. لطفعلي خان در گزارشان خود براي اينكه از او عيب نگيرند، تعريفي از هنر خود نكرده و فقط به شكست و قهر كردن سماع حضور (سرورالملك) كه مهمان بوده، نموده است. اما مدير ديوان افشار كه منشي مخصوص شجاع الدوله و در واقع همه كاره او بوده، گفته است : « در ركاب محمد ناصرخان به خواجه جراح رفته بوديم كه املاك شخصي سركار [شجاع الدوله محمدناصرخان] و وصل به چشم كلسب و منقشلي رادكان است. خيابان پر درخت آن نيم فرسنگ طول داشت. شبي اسداله بيگ نيشابوري تار مي نواخت و چون سرها گرم شد، خواستند لطفعلي خان هم از قوچان بيايد، در ظرف سه ساعت آمد. [البته لطفعلي خان بنا به نوشته خودش در اردو بود] و همين كه دستش به سيم تار رسيد و ماهور را شروع كرد، شوري به سرها انداخت. صداي مضراب آن مرحوم بي حرف و اغراق، پانصد قدم در آن شب، آشكار مي رفت. مضرابها شبيه به دانه هاي درشت بارانهاي بهاري بود كه در كمال تندي ببارد. لطفعلي خان در حيات محمدناصرخان [1320-1314 قمري] درجه عالي را طي كرده و تا روز مرگ او از قوچان خارج نشد.
در خواجه جراح سرورالملك معروف تارزن مظفرالدين شاه، مهمان امير [محمدناصرخان] گرديد. فوراً سنتور و ارگ را با يكديگر كوك كرده، بچه يي نابالغ هم اشعار سعدي را مي خواند. لطفعلي خان رسيد، يد بيضا كرد، سخره ايمان آوردند.


10. و به دويست تومان انعام قناعت كرد.


11. به هر حال اينها نموداري بود از موسيقي سرشار سرزمين و مردم شمال خراسان كه ايلخانان كرد اين ديار حامي و پشتيبان و مروج آن بوده اند.


پي نوشت :

1. شاهنامه فردوسي

2. برمكيان به پروفسور عبدالرزاق كانپوري

3. خمسه نظامي

4. رساله موسيقي بهجت الروح ـ عبدالمؤمن بن صفي الدين ارموي، با مقدمه هـ. ل. رابينو

5. بنگريد به آلبوم موسيقي شمال خراسان ، از انتشارات حوزه هنري، سال 1370 و نيز كتاب هفت اورنگ و غيره

6. نسخه خطي ابن غريب

7. مطالعات كردي ج 1 شماره 4 سال سوم، تابستان 1365 ، انتشارات بنياد كرد در پاريس

8. سفرنامه ناصرالدين شاه به خراسان سال 1300قمري به خط ميرزا رضا كلهر، چاپ تهران، سال 1361

9. حركت تاريخي كرد به خراسان ـ كليم ا... توحيدي جلد 1 ، چاپ مشهد، 1371، ص
452
10. اشاره به معجزنمايي حضرت موسي كليم ا... در مقابل ساحران فرعون در مصر، كه در قرآن مجيد آمده است.

11. سرزمين و مردم قوچان ـ دفتر سوم ، محمد جاباني ، چاپ مشهد، سال 1375 ، ص 70


مال ئاوا


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد