تاريخچه قوم كرمانج

آموزش زبان كردي كرمانجي

تاريخچه قوم كرمانج

۱۸ بازديد
چنانكه اغلب دانشمندان و پژوهشگران تاريخ ملل مي دانند و به آن اذعان دارند ، " كردها " از جمله اقوام هند و اروپايي اند كه از هزاره هاي قبل از ميلاد مسيح در مناطق وسيعي از خاور ميانه و بويژه كوهستانهاي مرتفع بين النهرين استقرار يافته اند  ....
 سفالينه هاي به دست آمده حاكي از اين است كه اين قوم دست كم از 7 هزار سال پيش داراي تمدني در خور توجه بوده چنانكه بعضي اقوام مجاور را به طمع دست اندازي و انتفاع از ماحصل تمدن آنان انداخته است . امروزه كردها را در چند شاخه مهم دسته بندي مي كنند . در اين تقصيم بندي كه از نظر تفاوت لهجه صورت گرفته اين شاخه ها عبارتند از : 1- كرمانج ها 2- سوران ها 3- لرها 4-زازاها 5- هورامان ها چنانكه مي بينيد "كرمانج" يكي از اين شُعب و در واقع مهمترين زير مجموعه نژاد و زبان كردي است . "كرمانج" كه به " كرد شمال " نيز معروف است كم و بيش حدود 70% تمام كردهاي جهان را كه امروزه در بيش از 30 كشور جهان پراكنده اند شامل مي شود . با اين حال مهمترين سكونتگاههاي كرمانج ها عبارتند از : سراسر جنوب و بخش هايي از شرق و مناطق مركزي تركيه يا اصطلاحا "كردستان شمالي " ، شمال شرقي سوريه يا اصطلاحا جنوب كوچك" ، شمال عراق يا به اصطلاح "جنوب بزرگ" و بسياري از كشورهاي آسياي ميانه و اروپا كه بعضا جوامع چند صد هزار نفري كرمانج ها را در خود جا داده اند . اما يكي از مهمترين نقاط كرمانج نشين كه به شواهد آمار حدود دو ميليون نفر از اين قوم در آن زندگي و متأسفانه به دليل جدا بودن از ديگر نقاط تجمع كُردها كمتر مورد توجه بوده "شمال خراسان " و شمال شرقي ايران است . ما در اين فرصت به منظور جبران گوشه اي از اين بي توجهي قصد تأمل و توقف در اين بخش از موطن كرمانج ها و طرح و معرفي ويژگيهاي فرهنگي و اجتماعي آن را داريم : به لحاظ زباني همانند ويژگي هاي فيزيكي و رفتاري ، كردها در تمام شاخه ها شباهت بسيار دارند اما عمده تفاوت لهجه هاي آنان اين است كه به ترتيب از نقاط جنوبي به سمت شمال زبان كردي به طرف ساده تر شدن و خلاصه گويي پيش مي رود . كرمانج هاي خراسان نيز به تبع اين تغيير با زباني ساده تر و اختصار گراتر سخن مي گويند و گر چه متأثر از زبان فارسي و عربي دخل و تصرفاتي در آن بعمل آمده ، اما صد البته - براي كرمانج هاي ديگر نقاط جهان براحتي قابل فهم و مكالمه است . كرمانج هاي خراسان به لحاظ مذهبي ، تماما شيعه مذهبند و گويا يكي از عمده دلايل كوچ اين قوم به خراسان شمالي نيز قرابت مذهبي با ديگر ايرانيان است . مهمترين نقاط اسكان كرمانج ها در خراسان عبارتند از شهرهاي : قوچان ، بجنورد ، اسفراين ، شيروان ، مشهد ، چناران ، درگز ، كلات ، آشخانه ، مانه و سملقان ، فاروج ، باجگيران ، و .... اما در مجموع حضور كرمانج ها در روستاها نمود بيشتري دارد تا در شهرها چرا كه اغلب آنان به مشاغلي همچون دامداري و كشاورزي مشغولند و بالطبع ناگزير از زندگي كوچ نشيني و روستانشيني اند . مهمترين ييلاقات عشاير اين قوم شامل رشته كوههاي گُليل ، هزار مسجد ، آلاداغ و شاهجهان است . كرمانج هاي خراسان مردمي گشاده رو و گشاده دست و معروف به راستي و درستي اند . در طي سالهاي حضور خود در خراسان ، به نشانه حماسه آفريني و سربلندي هميشه ، بارها و بارها در مقابل هجوم اقوام آسياي ميانه بويژه تركمانان صف آرايي كرده اند و براي حراست از يار و ديار و دين و سرزمين خويش جان بر كف نهاده اند . امثال سردار اوض ، ججوخان و گل محمد معروف به "خان كلميشي" از جمله سرداران و جنگاوراني هستند كه در نبرد با دشمنان داخلي و خارجي خويش ، تا سر حد مرگ ايستاده اند و اكنون پس از سالها ، در ميان اشعار ترانه ها و خاطرات مردم نام خود را جاودانه كرده اند . كرمانج هاي خراسان مردمي صاحب ذوق و شاعر مسلك اند ، چنانكه كمتر كسي از ايشان را مي توان سراغ كرد كه دستي در شعر و شاعري و آواز نداشته باشند . هزاران قطعه شعر در قالب هاي "لو "و "سه خشتي " در ميان كرمانجها زمزمه مي شود كه هيچكدام سراينده مشخصي ندارند و اين خود از شكل دادن روح جمعي اين قوم به اين اشعار حكايت مي كند . با اين وجود ، در ميان كرمانج هاي خراسان يك نام بزرگ و احترام انگيز به گوش مي رسد كه وقتي از شعر و آواز حرف مي زنيم ناگزير بايد كنارش توقف كنيم و به احترام او كلاه از سر برداريم : جعفر قلي زنگلي : جعفر قلي را هر كرمانجي در خراسان مي شناسد . شايد در ميان اقوام و ملل به كمتر شاعري مي توان برخورد كه در اين سطح و عمق به ذهن و زبان مردم راه يافته باشد . امروزه ، ديوان جعفر قلي كه به همت كليم الله توحدي - محقق و نويسنده كرد - گردآوري و منتشر شده است در اغلب خانه هاي كرمانج زبانها يافت مي شود . زندگي او كه مشهور است در جواني او را عشقي شور انگيز به بيابانها و كوهستانها كشاند سرشار از رمز و راز و ابهام است . در واقع مي توان گفت گر چه بيش از يك و نيم قرن از پايان حيات او نمي گذرد ولي كم و كيف زندگي جعفر قلي همانند معشو قه اش "ملواري " با تلفيقي از قصه پردازي و واقعيت در غبار حدس و گمان فرو رفته است .  

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد